نقطه سرنوشت ساز برای نقش آفرینی ایران در مهندسی بازارهای جهانی

در حوزه اقتصاد بین الملل قطعا در نقطه سرنوشت ساز قرار داریم که آینده ای بسیار متفاوت را رقم خواهد زد، همه چیز به دولتمردان ایرانی برمیگردد که چگونه در مهندسی بازارهای جهانی پیش روی خود نقش آفرینی کنند.

روند مواجهات خارجی جمهوری اسلامی با حوادث و بازیگران صحنه بین الملل در چند ماهه اخیر شکل جدیدی به خود گرفته است. شاید دقیق ترین تعبیر از مختصات این روند را ریاضی خوانده ها تحت عنوان نقطه بحرانی یا نقطه آشوب ناک بکار برده اند.آنکه نقطه بحرانی دقیقاً چیست اهمیت چندانی ندارد بلکه مهم، توجه به این است که سرنوشت نقطه بحرانی به حتم حرکت کما فی السابق نخواهد بود. سقوط ، صعود یا سکون سه احتمال منطقی و منحصر، در آینده پژوهی چنین اوضاعیست. برای فهم بهتر از روند طی شده تا امروز،  مروری کوتاه بر نقاط نمونه ای از نمودار مواجهات بین الملل جمهوری اسلامی خواهیم داشت.

دولت برجام

برجام بسیار پدیده پیچیده در جزئیات در عین سادگی کلی است. تقریبا میتوان وزارت امور خارجه در دولت یازدهم و دوازدهم را کمیته حل و فصل پرونده هسته ای قلمداد نمود و مقام عالی وزارت و معاونین را با تعبیر دقیق تری مذاکره کنندگان هسته ای دولت یازدهم و دوازهم تلقی کرد.گسترش روز افزون محیط برجامی و اتمسفر هسته ای بر دولت یازدهم و دوازدهم تا آنجایی مشهود است که به تعبیر نویسنده میتوان دولت را با عنوان دولت برجام و نه دولت تدبیر و امید خطاب کرد.بسرعت از آغاز معضل هسته ای و مذاکرات بلند مدت آن تا امضای برجام و چند ماه شیرخوارگی این نوزاد دولت یازدهم عبور کرده و دوره زمانی نزدیک را به دقت مورد ملاحظه قرار میدهیم.

انتقال منازعات از تریبون به عملیات

نقطه اول در برش انخاب شده از تعاملات بین الملل جمهوری اسلامی از جاییست که عملاً مشاهدات حاکی از آن است که در چند ماهه  اخیر رفت و برگشت های بین ایران و طرف های منازعه، خود را در ظرف واقعیت های میدانی و نه صرف موضع گیری های دیپلماتیک بروز میدهد.خروج یک جانبه دولت ایالات متحده از سندی بین المللی با پشتوانه ی مصوبه ی شورای امنیت ملل متحد اولین رفت از این دوئل بوده است که پیام قتل برجام (این فرزند خردسال ایران و ۵+۱)را مخابره کرد و متأسفانه با برگشتیحساب ناشده از سوی دولت مستقر در جمهوری اسلامی مبنی بر بقای بر میّت همراه شد.

ترجمه آمریکایی از گفتمان عقلانیت

پافشاری دولت ایران بر مخابره ی پیام عقلانیت متعارف در مهندسی ایالات متحده، نقطه امید دولت ایالات متحده به آن بود که این دستگاه فکری نمیتواند حجم هزینه های رویایی با ایالات متحده در برابر عایدی آن را مثبت ارزیابی کند ومعادله ی هزینه-فایده برای دولت عقلاء مآب جمهوری اسلامی، منافع ملی را در تأمین خواسته ها و رفع نگرانی های ایالات متحده خواهد دید.البته این تلقی آنطور بی راه نیز نبوده است و چرا که طرف امریکایی با دلگرمی به آنکه چنین تجربه ای تحت عنوان برجام در پرونده هسته ای نمودار تاب آوری ایرانیان را تابعی پلکانی و نزولی نشان میداد تکرار تجربه موفق شان را با امتیازات بیشتر و مخارج کمتر دور از احتمال  نمی دید.

برجام بدون امریکا صفایی ندارد

در ادامه برجام با ۱+۴ تظاهر به حیات می نمود.اما در واقعیت ورودی از طرف شرکای باقی مانده برجامی از پشت تریبون به صحنه ی عملیات دیده نمیشد. با این فرض صحیح که عدم همراهی سه کشور اتحادیه(انگلیس،آلمان و فرانسه) و دو شریک سابق جمهوری اسلامی (چین،روسیه) کاملاً طبیعی و متناظر با هوشمندی هیأت حاکمه سیاست خارجی این دولت هاست.تأمین هزینه های بار شده بواسطه خروج ایالات متحده به هیچ وجه از طرف دولت خلق چین و فدراسیون روسیه را مجاب کننده نخواهد بود..حال آنکه رغبت بیش از حد معمول دستگاه سیاست خارجی ایران به دیدار های دیپلماتیک با سران قاره سبز و بی اعتنایی عملی به شرق، مزید بر سردی علاقات بین طرفین خواهد شد.

اروپا فقط شکل کار است

اتحادیه اروپا به جهت رقابت هایی تعریف شده با ایالات متحده و خصوصا حفظ پرستیژ مستقل در برابر دولت آقای ترامپ، وعده ای برای عملیات های برجامی تنظیم و با سفر های جسته و گریخته برخی از وزرای خارجه اروپایی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه به تهران، رنگ امید را برای دولت امید غلظت داد. اما گذشت زمان نشان داد که سیاست اروپا در قبال ایران را خارج از این دو گزاره تعریف نخواهد کرد:

نخست توصیه به جمهوری اسلامی نسبت به عدم تنش زایی و پیچیده شدن امور است. البته نشان دادند که برای این توصیه انذاری شان حاضر به اقدامات پرخطر نیز هستند. اقدام به توقیف نفت کش جمهوری اسلامی توسط نیروی رسمی نظامی بریتانیا، هرچند نمایشی برای تحریک ایران و بر هم زدن آرامش ترانزیت انرژی خلیج با اقدام پیش دستانه ایرانی هاست ؛ اما بهر طریق مایه آبروی انگلستان در محضر شرکای منطقه ای و جهانی اش است.

دوم آنکه برجام اقدام مثبتی ارزیابی میشود.گویی سه امضا از شش امضای پای این سند از لندن ،برلین و پاریس نبوده است و چونان طرف ثالتی تنها به ارزیابی مثبت در انجام تعهداتشان پایبند هستند.

حالا، نقطه تابستان ۹۸

نقطه سرنوشت ساز برای نقش آفرینی ایران در مهندسی بازارهای جهانی

سرانجام آنچه در بین سناریو های پیش رو پیش بینی میشد امروز به وضوح دیده میشود.امروز دستاوردهای برجام بعنوان بهانه ی تعاملات خارجی برای جمهوری اسلامی دقیقا در قوس کوتاه آبی رنگ نمودار است. جاییکه ریاضی خوانده ها به آن وضعیت کمینه میگویند. چرخش زاویه جمهوری اسلامی از وزارت امور خارجه به شورای عالی امنیت ملی و اتخاذ راهبرد عمل در مقابل عمل، کفه ی ترازو را در سمت جمهوری اسلامی نجات داده است. شاید بتوان ادعا داشت که پس از خروج ایالات متحده از برجاماین تصمیم جمهوری اسلامی مهمترین واقعیت میدانی در روند مواجهات اخیر بوده است. معنای استنباطی از این عملیات آن است که سرنوشت نقطه بحرانی ریاضی  موجود به سکون ختم نخواهد شد.

پس میشود نقطه بحرانی چند ماه گذشته را در ادامه، به نقطه عطف تعبیر نمود. یعنی همانجایی که فضای نمونه ای تان دو عضویست.یا صعود ویا سقوط. بعبارت دیگر این استارت اتومبیل جمهوری اسلامی در فاصله ی چند صد متری با کامیون ایالات متحده بوده است که از زمان خروج از برجام استارت آن را زده و با ترمز دستی نخوابیده گاز های پر دود توییتری را به گوش مسافرین ایرانی میرساند.در چنین وضعیت مصطلح است که شکست سهم راننده ای خواهد شد که در شاخ به شاخ شدن اتوموبیل ها نفر اول برای چرخاندن فرمان باشد.

فرصت های دوره ای به سه کشور اتحادیه در قالب گام های ۶۰ روزه برای جبران عملیاتی تعهدات، ذیل برجام اولین نشانه هایی بود که انتقال به وضعیت عطفی برای جمهوری اسلامی را در صحنه ی رویارویی عمل گرایانه بروز داده است. حضور در نقطه ای این چنینی تصمیماتی مکرر وسرنوشت ساز را میطلبد که پاسخ به حمل پیام آقای ترامپ از سوی آقای آبه، اولین تکانه ی کنش گرانه را بنام جمهوری اسلامی ثبت کرد.که با واکنش اولین ترمز و حتی تغییر دنده از سوی رانندگان کامیون  ایالات متحده  روبرو شد. چنین روند پر حادثه ما را در طول و عرض سیاسی و اقتصادی خاصی قرار میدهد که سلامت در عبور از آن احتیاجاتی دارد. نکته حائز اهمیت در این مختصات آن است که درک عبور از اداره ی سیاست خارجی به سبک دوران ماقبل جنگ سرد ضرورت انکار ناپذیر جمهوری اسلامی است.

جهان امروز به روشنی مبیّن آن است که توافقات و منازعات با تقریب بسیار جدی تماماً متوجه ثروت ملل است.و جهان در نیم قرن اخیر تحمیل اراده خود برای کسب حداکثری ثروت را نه از طریق مقابله نظامی بلکه با هنر دیپلماسی تأمین ساخته است. سیاست خارجی آن وقت که با هنر دیپلماسی به صحنه ی عملیاتی سازی می آید دستانی خالی و زبانی حرّاف است که تنها شمشیر چسبیده به دست و جیبی پر سکه، در سایه ی ایمان بحضور فعّال پروردگار، آن حرف ها را به کرسی می نشاند. قلبی که بدون تجربه ی خطا و آزمایش در کوران حوادث تردیدی را به خود راه نمیدهد که حتماً ستم پیشگان بعضی شان در پشت بعضی دیگر در می آیند و طبیعی است. و این فقط خداست که در پشتیبانی متقین است.و البته لزوماً خود را مصداق متقین نمی پندارد إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا  وَإِنَّ الظَّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ  وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ.

شرایط عملیاتی سازی اراده جمهوری اسلامی در بازی با صحنه ی شناور و پر تکانه ی جهان، دستان نسبتاً خالی اقتصاد در خدمت سیاست خارجی را بروز داده است چرا که شاخ به شاخ شدن اتوموبیل جمهوری اسلامی با کامیون قدرت های جهانی دیر و زود شاید کند ولی سوخت وسوزی ندارد و جرثقیل است که از عهده ی کامیون در می آید. وروشن است که وجوب این مهم، موکّد بر وجوب مقدمه آن است که با استخدام سیاست خارجی، چماغ های زیاد و متنوع اقتصادی  را می باید در انبار هویج های وزارت خارجه ذخیره کرد تا در چنین اوضاعی همان چماغ های اقتصادی باشند که با هویج های دیپلماتیک یا بدون آن، رفت و برگشت های عملیاتی را تغذیه کنند.

تحلیل ریاضی تجویز فیزیکی

بهره مندی از هوش ریاضی در تحلیل سامانه ی فیریکی جهان، اتخاذ و پیگیری حرکت بسوی نقطه بحرانی ترمودینامیکی، بواسطه ی بازی با چماغ های متنوع اقتصادی و ژئوپلوتیکی را در ضمن تعارف هویج های دیپلماتیک توصیه میکند.بعبارت روشن تر توصیه نویسنده مطابق با روندگیری ریاضی از سیر تاریخی تحولات نشان دهنده آن است که:

اولاً وضعیت موجود برای جمهوری اسلامی از احوال ویژه ای برخوردار است.

ثانیاً هرچند در اولین رفت و برگشت دست برنده با ایالات متحده بوده است لیکن واضح است بیشترین اثر در سرنوشت نقاط بحرانی در یک نمودار ریاضی را نقاط نزدیک به آن دارد و خوشبختانه در چند ماهه نزدیک اجماع داخلی بر مقابله با زیاده خواهی دولت آقای ترامپ مسیر صعود را برای این نقطه پیش بینی میکند و حقیقت میدانی سفر نخست وزیر ژاپنی برای استدلال چنین تحلیلی کفایت لازم را داراست.

ثالثاً توصیه در چنین وضعیتی حفظ و تقویت اجماع درونی و استفاده حداکثری از درهای متفرقه خارجیست. که شرایط موجود در صحنه حاضر، ضعف شدید جمهوری اسلامی در به اختیار گرفتن دست باز خارجی با استفاده از گره خوردگی های اقتصادی با کشورهای همسایه و جهان منهای ایالات متحده را به رخ می کشاند. مهندسی بازارجهانی از سوی جریان استعماری با پشتوانه ی چند صده زیر ساختهای فکری و عمرانی ، دست برتر را برای اعمال نظر قدرت های جهانی بر ملل توسعه نیافته و درحال توسعه ایجاد کرده است و ملل و دولت های مستقل در نهایت مقاومت خود متوسل به اجماع داخلی و بی بهره از بال دوم مقاومت یعنی دست باز خارجی بوده اند. دست باز خارجی در نزدیک ترین تقریر علمی همان نقطه ی بحرانی ترمودینامیکی است یعنی همان جایی از فشار، دما و حجم است که هیچکس نمیتواند ادعا کند فاز سامانه را تشخیص میدهد.جامد، مایع،گاز یا پلاسما ؟!! بازیگری در صحنه ی بین الملل یعنی حفظ وضعیت بحران ترمودینامیکی در شعاع زرد رنگ زیر.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.