شش حاشیه پر رنگ تر از متن در یک خبر

بدون تردید خبر قابل توجه، ناگهانی و اسرار آمیز این روزها حرکت نفت کش های ایرانی به مقصد ونزوئلا بوده است.آن چه بر این تانکر های نفتی بار شده است ازنگاهی استراتژیک آن قدر ها مهم نیست. حالا با شرایط شیوع ویروس کرونا در جهان ومحدودیت های حمل ونقلی در بهترین وضعیت کمتر از یک ماه از مصرف ۱۸۰۰ پمپ بنزین نیمه تعطیل ونزوئلا را تأمین می سازد که با طیّ طریق این پنج نفت کش ایرانی نه برای ایران و نه برای ونزوئلا یک گشایش انرژیک نخواهد بود. اما تا دل تان بخواهد می شود تقریباً اطمینان یافت که این حادثه در کتابهای تاریخ دانش آموزان یا لااقل دانشجویان سده های بعد مورد غفلت نمی تواند باشد.

ونزوئلا برای ما ایرانی ها با تصویر رئیس جمهور فقیدش هوگو چاوز نقش بندی ذهنی یافته است. فارغ از همه حاشیه های خودش و خانواده اش با رئیس جمهور احمدی نژاد، برای ما ایرانی ها و برای همه مسلمان ها هوگو چاوز محترم است و باید محترم باشد. در بحبوحه جنگ نابرابر رژیم اشغالگر قدس علیه باریکه غزه پیش تر از اعلام بیانیه های کاغذی اعراب  وبسیاری از دول اسلامی، ونزوئلا با دستور مستقیم رئیس جمهور چاوز بود که سفیر آن رژیم اشغالی را از نزد پایتخت خود اخراج کرد. البته یادی هم از بولیوی آن روز ها کنیم که یک هفته بعد از ونزوئلا اعلام به قطع روابط دیپلماتیک با رژیم اشغالی کرد. حالا چشم مان روشن که دولت امارات متحده عربی در فرودگاه فلسطین اشغالی هواپیما نشانده است.

آنچه برای گزارشگران رویه تاریخی اقتصاد جهانی جالب توجه است دریافت شش پیام روشن از ورود فورچون و چهارهمراه دیگرش به اسکله های ونزوئلاست که در این روزها آخرین مسافت های  اقیانوس اطلس را به سمت کارائیب میگذرانند.

۱.یادمان باشد که در یک مدل بسیار ساده از هر معامله( کوچک یا بزرگ، ملی یا بین المللی، حلال یا حرام، فی المجلس یا سلف، نقد یا نسیه) چهار رکن وجود دارد: خریدار، فروشنده، وجه پرداختی و مورد معامله. در تجارت اخیر بین ایران و ونزوئلا، وجه معامله ۹ تن طلا بوده است. مخابره این پیام به همه دولت ها این بود که می شود با طلا معامله بین المللی را رقم زد. از کنفرانس برتون وودز تا کنون دلار با تمامی بالا و پایین اش، چه با پشتوانه و چه بی پشتوانه ( پس از شوک نیکسون در ۱۹۷۱) مرجعیت تامی در نظام پرداخت های مالی بین الملل یافته بود. همه آنچه از نهاد سازی های بین المللی در پیش نویس بیانیه برتون وودز شامل صندوق بین المللی پول و گروه بانک جهانی در ادامه سایر رژیم های بین المللی شکل می گرفت نیز استخدام ابزار هایی برای دلار هژمونیک تحلیل می شود که یک ارز ملی را تا آنجایی سیطره جهانی بخشید که بعنوان پول ذخیره ای برای همه بانک های مرکزی( موافق، مخالف و دشمن ایالات متحده) تثبیت می نمود.

۲. خریدار و فروشنده در تجارت نفتی اخیر ونزوئلا و ایران بوده اند. وجه مشترک این دو کشور بیشتر از تورم های عجیب و غریب آن هم به لطف مدیریت قبیح بانک های مرکزی شان در برخی دوره ها، تحریمی بودن شان بوده است. هم ونزوئلا و هم ایران کاغذ های بسیاری از واحد انتشارات وزارت خزانه داری امریکا را برای صدور قانون های تحریمی هدر داده اند. حاشیه دوم از این متن خبری عینی سازی امکان تشکیل آژانس های تجاری مشترک بین کشورهای تحریمی و ابتکاراتی نظیر باشگاه تحریمی هاست. در یک سال گذشته گزارش هایی با عنوان امکان سنجی تشکیل باشگاه تحریمی ها و همچنین ابتکار باشگاه تحریمی ها در مقابله با تحریم های امریکا  در سایت شورای راهبردی روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران منتشر شد که دقت مفصل و منطقی به این موضوع داشت. حالا فورچون و چهار برادر در راهش، دنیا را گشت زدند تا به همه زخم خوردگان از خوی قلدرانه ایالات متحده نوید دهند : می شود که ما با هم و مطابق با اراده جمعی خودمان آن گونه که مطلوب ماست بده بستان های فرامرزی کنیم. چین روسیه ایران ونزوئلا عراق کره شمالی سوریه ترکیه کوبا یمن بلاروس لبنان و خیلی های دیگر می توانند جهانی خودی تر را برای خود تصور کنند.

۳. از طرفی دیگر طرفین معامله نیز به طور ویژه اهمیت هایی دارند. فروشنده این معامله ایران است. کشوری که نمی تواند و نمی خواهد بی تفاوت به حکمرانی جهانی باشد. داعیه طرحی نو در نظم جهانی را داراست. بازیگری تحول خواه و انتقادی به نظم پس از جنگ های بین الملل اول و دوم است که حالا و پس از ترور سپهبد شهید قاسم سلیمانی با اظهار مسئولیت صریح از سوی رئیس دولت ایالات متحده، فاز جدیدی از رویکرد تهاجمی علیه امریکا را آغاز نموده است. ایران این بار با نصب پرچم خود و روشن نگه داشتن موقعیت یاب ماهواره ای پس از عبور از جبل الطارق، به سمت حیاط خلوت امریکایی ها در حرکت است تا در گام دوم از انقلاب اسلامی که به مثابه نیمه دوم از بازی فوتبال، نیمه مربی هاست؛ سیستم دفاع در زمین حریف را پیاده کند. حالا ایران به دوستان خود این نوید و به دشمنان خود این هشدار را داده است که برای شرکایش خطر می کند. مستقل از فاصله های جغرافیایی. دمشق بغداد بیروت صنعا کابل غزه و حالا کاراکاس. به تعبیری ایرانی ها این واقعیت را خوب فهمیده اند که برای بزرگ بودن خیلی خوب باید بزرگ تری بلد بود.

۳.  در پنج سده اخیر از حرکت کشتیرانی پرتغال و اسپانیا پس از بریتانیا به سمت اقیانوس ها و آب های آزاد بین المللی به عنوان مهم ترین اقدام اروپایی ها در پی ریزی تمدن غرب یاد می شود. ساده تر آنکه به دنبال انقلاب صنعتی ناشی از فناوری های ترمودینامیکی، تأمین مواد خام، نیروی کار ارزان، زمین های وسیع و همچنین بازار مصرف پرجمعیت در کشورهای آسیایی  وآفریقایی، اروپایی ها را به تدوین سیاست خارجی کشاند که راهبرد تجاری مربوط به آن، کارهایی را شامل می شد که از آن ها به استعمار یاد می شود. جسارت و کنجکاوی غربی، این خطر را آسان می کرد تا پیش قراول های اکتشافی، مسیر دریایی راه دور را بپیمایند. پس از چندی در قرون ۱۸ و ۱۹ تسلط بریتانیا بر تنگه جبل الطارق و کانال سوئز تثبیت شد. و چنین بود که چنین شد. خلاصه آنکه از هرچه بتوان گذشت از دو سوم کره به اصطلاح خاکی مان که آبی است نمی توان گذشت. مربوط به قدیم هم نیست و در دوره حاضر نیز ابتکار راه دریایی ابریشم از سوی چین و احیای راه ابریشم زمینی در مقابله با حضور دریایی ایالات متحده در بغل گوش چینی ها حاکی از اهمیت و اولویت دریا بوده است.حالا فورچون و برادر هایش به ایرانیان نوید قاره پیمایی دریایی دادند.

۴. رئیس جمهور روحانی حرف درستی را در مجمع بانک مرکزی در دی ماه ۹۸ ایراد کرد. نه او بلکه هیچکس در دنیای کنونی بدون تعامل با جهان نمی تواند کشور را اداره کند. حرفی که خیلی ها را در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری به تفریطی می کشاند که شعار دیپلماسی تمام شد دوران مقاومت است سر بدهند. معطل ساختن صنعت، کشاورزی، ترانزیت، گردشگری، خدمات وحتی تجارت کشور به سندی ذاتاً سیاسی امنیتی و تا حدودی فنی مهندسی( البته با اثر گذاری های اقتصادی مثل هر اتفاق سیاسی دیگری) آن قدر همه را دلزده کرده است که کسی باید چند سال داد بزند کشور بدون تعاملات خارجی اداره نمی شود. اما؛ اما دنیا تنها ایالات متحده و اروپا نبوده و نیست و در آینده بیشتر نخواهد بود. نفت کش ها پیغامی را رد وبدل کردند که در مسیر جدید جمهوری اسلامی، یک بازرگان از کشورهای همسایه مان، آفریقا، آمریکای جنوبی، آسیای شرقی و مرکزی، روسیه، چین و هند کمتر از مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پشت درب های بسته منتظر اجازه حضور می ماند. ما کبوتر ها با کبوتر ها خواهیم پرید نه بازها. بازهای شکاری مهاجر از اروپا و ایالات متحده یا تکانی به جیب ما نمی دهند یا اگر بدهند بیشتر خالی میکنند تا پر کنند. البته حق هم دارند سر ریز تجاری طبیعتاً بین ایران و آنها به سوی ایشان است.

۵. عدم واکنش نظامی ایالات متحده به امنیت این کاروان پنج مرکبی از ایران در طول چند ماه سفر دریایی شان، وجود خط قرمز های پررنگ نظامی در تحلیل های ایالات متحده را می رساند. آن ها به خوبی در محاسبات شان هر گونه اقدام صریح علیه منافع ایران را برابر با ضربه مغزی ملایم چند سرباز خود به شمار می آورند. علیرغم ایده پردازی ها از سوی برخی منابع خبری مبنی بر احتمال واکنش جدی ایالات متحده به این رخ داد ژئوپلتیک و البته با سابقه ضد و خورد صورت گرفته در توقیف کشتی ایرانی و متقابلاً انگلیسی در گذشته، عدم اعزام گروه های رزمی دریایی در همراهی با این نفت کش ها از سوی ایران و انتخاب مسیر گذشته که به اختلال با انگلستان برخورد کرده بود حاکی از اطمینان مقامات ایرانی نسبت به این تصمیم بود. اهمیت این موضوع آن جاست که همواره تجارت خصوصاً تجارت های راه دور دریایی در سایه برقراری امنیت با ضریب اطمینان بالا محقق شده است. فلذا این رخ داد به مقامات ایرانی ایده گسترش فعالیت های نظامی در آب های آزاد و به تبع آن شکل دهی بسترهای لازم برای تجارت فراسرزمینی و فرا منطقه ای را می دهد.

۶. در تاریخ نظم های جهانی نقاطی تاریخی وجود دارد که اولین نشانگرها برای تولد یا ترک برداشتن قدرت های جهانی بوده است.در دوران پس از جنگ های بین الملل اول و دوم رویه ای از حضور دو ابرقدرت با ابعاد نظامی، اقتصادی و گفتمانی در بلوک های شرق و غرب جهان شکل گرفت. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این ایالات متحده امریکا بود که هژمون جهانی را بدست آورد. حالا وقتی انفعال ایالات متحده در برابر حوادثی که درکنارشرکایش و بعد هم در بغل گوشش رخ می دهد را با آن سر وصدا ها و دخالت ها درباره کشته شدن گربه ای در خیابان های ایران کنار هم می گذاریم متوجه می شویم که قامت هژمون جهان کنونی رو به کمانی شدن نهاده است. این ایالات متحده آنی نیست که قبل تر از آن سراغ می رفت. هرچند در یک نگاه استاتیک( ایستا و نقطه ای) ایالات متحده در سطح بالایی از هیمنه نظامی، قدرت اقتصادی و نفوذ گفتمانی لیبرال سرمایه داری در جهان کنونی قرار دارد اما در یک نگاه داینیمیک( پویا و روندی) به وضوح روشن است که دوران نزول هژمونیک را تجربه می کند.

نکته اساسی در تأملی منطقی بر این رخ داد آن است بار اقتصاد را این بار بر توفیقات رزمی نیروهای مسلح نگذاریم. صنایع دفاعی و موشکی و حالا اقیانوس پیمایی تجاری فضیلتی برای نهاد ژئوپلتیک جمهوری اسلامی است که صدالبته برای همه دلبستگان به ایران قوی، امیدآفرین و درس آموز است. اما رشد نامتوازن نهادی در یک کشور می تواند سرانجامی همچون اتحاد جماهیر شوروی را یادآور شود. جمهوری اسلامی ایران به تبیین عملیاتی از حکمرانی اسلامی، در کنار بنیه اقتصادی و توان نظامی نیازمند است که با وضع موجود اقتصاد ایران و تدبیرکنندگانش، مسیر هر روز پیچیده تری را در پیش پای خود می یابد و بی شک مسأله اقتصاد پاشنه آشیل جمهوری اسلامی قلمداد می شود تا این شالوده ۴۱ ساله را به باشگاه قدرت های جهانی وارد کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.