دیپلماسی اقتصادی، آبی بر جانِ آتش گرفته تولید ملی

هفتم خرداد ماه، در شهر کربلای عراق آتشی به پا شد که حدود ۸۰ میلیون دلار به ایرانیان خسارت وارد کرد. دو کارخانه فرآورده های لبنی و فرآورده های گوشتی شرکت کاله که در مجاورت یک دیگر بودند دچار حریق شدند، کارخانه گوشت آسیب کمتری دیده است اما کارخانه لبنی تقریبا به طور کامل طعمه حریق شد، این کارخانه که روزانه ۱۰ تن مواد لبنی را روانه بازار عراق می کرده است چیزی حدود ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار خسارت دید و تقریبا باید دوباره از نو ساخته شود. کارخانه ای که به علت نرسیدن به مرحله بهره برداری کامل فاقد پوشش بیمه ای ایران و حتی صندوق ضمانت صادرات بوده و همه اینها در حالی است که به گفته غلامعلی سلیمانی، مدیر عامل کاله، این آتش سوزی ۱۰۰% عمدی بوده است! حادثه ای تلخ که متاسفانه، جان ۲ تن از ۱۰۰۰ کارگر شرکت کاله در عراق را گرفت.

فارغ از اینکه باید پرسید چه چیزی باعث شده تا سلیمانی و همکارنش در کاله، حاضر باشند جور تولید در کشوری دیگر را بکشند و میلیون ها دلار از سرمایه هایشان را آنجا بگذارند اما گرفتار مشکلات صادرات نشوند و فارغ از اینکه باید پرسید پس از گذشت دو سال از احداث، چرا این کارخانه فاقد پوشش بیمه ای بوده و فارغ از اینکه باید پرسید چرا چنین کارخانه ای با چنین ابعادی در حالی که به ضعف اساسی زیر ساخت ها در عراق آگاه است، فاقد تجهیزات ایمنی در برابر آتش سوزی بوده و فارغ از سوالات بسیاری از این قیبل؛ باید پرسید که دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی چگونه قرار است در این حادثه و حوادث مشابهی که تکرار آنها در آینده محتمل است نقش آفرینی کرده و از کار آفرین ایرانی احقاق حق کند؟ آقای سلیمانی در پاسخ به این سوال که آیا بیمه و یا ضمانت نامه ای با دولت عراق امضا شده یا خیر اظهار داشته اند : ” آن‌ها هیچ‌چیزی به ما نمی‌دهند اما آنچه برای من اهمیت دارد این است که کار را سریع شروع کنم و بازار عراق را از دست ندهم.”

این جمله آشکار کننده خلاء اساسی دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است، آن هم در قبال همسایه ای که میلیارد ها دلار داد و ستد و مراوده مستمر داریم، آیا برنامه ای برای حمایت از کار و سرمایه ایرانی در بزرگ ترین مقصد صادراتی کشور وجود دارد؟ چرا دولتمردان عراقی نباید از کارخانه ای که ۷۵۰ نفر از ۱۰۰۰ کارگرش عراقی اند و بخش قابل توجهی از لبنیات مورد استفاده مردم این کشور را تامین می کند، در قبال یک آتش سوزی عمدی که به علت ضعف توان و تجهیزات اطفای حریق و آتش نشانی این کشور از بین رفته است حمایت کنند؟! . سلیمانی می گوید: “مشکلات بازار در عراق طبیعی است و برای ما ارزش دارد که مشکلات عراق را تحمل‌کنیم. امروز اگر ۸۰ میلیون دلار در این سانحه از دست رفت، باید بازار ۸۰ میلیارد دلاری را حفظ کنیم اما متأسفانه ایران صادرکننده ندارد تا از همه ظرفیت‌های این بازار استفاده کند. ” تصویری که سلیمانی از آینده کسب و کارش ترسیم می کند، به قدری روشن و امید بخش است که به سادگی خسارت سنگین کارخانه اش را هضم کرده و او را برای راه اندازی مجدد هر چه سریع تر کار خانه اش به شوق می آورد، اما واقعیت این است که سلیمانی و سلیمانی ها هر چقدر هم که دقیق و با برنامه برای رونق تولید تلاش کنند، اگر پشتشان به یک دیپلماسی قوی اقتصادی گرم نباشد نمی توانند آن طور که باید و شاید ظرفیت های بالقوه اقتصاد ایران را شکوفا کنند.

این روز ها تعاملات و وابستگی های سیاسی و فرهنگی ایران و عراق از هر زمان دیگری پررنگ تر و قوی تر است و هر دو ملت آرزو های بزرگی برای آینده مشترکشان در سر دارند، اما نکته ای که به هیچ وجه نباید از آن غفلت کنیم این است که اگر زنجیره این تعاملات و وابستگی ها به وسیله مراودات اقتصادی محکم و مستحکم نشود، دیری نپاید که ورق سیاست برگردد و پروپاگاندای رسانه ای دشمن میراث مجاهدت های فراوانی که ایران و عراق را به این سطح از تعامل فرهنگی و سیاسی رسانده، از بین ببرد. دیپلماسی فعالانه اقتصادی، زنجیره تعاملات دو کشور را تکمیل کرده و تضمینی برای تداوم و گسترش سطح این روابط راهبردی با همسایه غربی مان به وجود می آورد.

بی تردید، چشم انداز بازار عراق برای بسیاری از تولید کنندگان ایرانی بسیار مطلوب و روشن است و این یعنی قرار است میلیارد ها دلار از سرمایه ها و تولیدات کارآفرینان ایرانی روانه آن دیار شده و بخش های متنوع و قابل توجهی از بازار آن کشور را در قبضه محصولات ایرانی قرار دهد، و بخش قابل توجهی از حربه تحریم را به واسطه این بازار وسیع خنثی کند، بنا براین تدوین برنامه ای جامع و یک پارچه به منظور حمایت و حفاظت از کار و سرمایه ایرانی از هر زمان دیگری حیاتی تر است، خواه این کار و سرمایه در ایران باشد، خواه در عراق.

حادثه آتش سوزی کارخانه کاله در کربلا، آزمونی سخت و زود هنگام برای گفتمان نو پای دیپلماسی اقتصادی از نوع ایرانی است، که امیدواریم در پایان با پیگری و بررسی این حادثه، دیپلمات های اقتصادی مان را رو سفید و سر بلند ببینیم.

محمد باقریان پور پژوهشگر دفتر مطالعات دیپلماسی اقتصادی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.