جنگ جهانی سوم؛ جنگ جهانی اقتصادی
محسن بهاروند
جنگ جهانی سوم مدتی است شروع شده ولی بسیاری بهعلت کلیشه ذهنی که از «جنگ» دارند آمادگی پذیرش یک مفهوم جدید از وضعیت جنگی غیر از آنچه درگیری نظامی است را ندارند. چه بخواهیم یا نه، زمان عوض شده است. مفاهیم تحول یافتهاند. مفهوم جنگ نیز دچار تحول شده است ولی هدف آن تغییر نیافته است. هدف از جنگ تحت #فشارگذاشتن طرف مقابل و نابودی اولیه برای وادار به #تسلیم و تن دادن به خواستهای سیاسی طرف قویتر است. در یک جنگ کلاسیک نیروی نظامی بازیگر اصلی است و سایر ابزار از جمله تبلیغاتی، اقتصادی، روانی و غیره مکمل ابزار نظامی هستند ولی در جنگ جدید جایگاه این ابزار با هم جابهجا شدهاند.
امروز سلاحی بزرگتر از سلاح تحریم نیست. سلاحی بدون دود که آثار آن مخربتر از هر سلاح دیگری است. در تاریخ معاصر روابط بینالملل برای همه دولتها وظیفه و مسوولیتی بزرگتر از شکست تحریمهای ایالات متحده امریکا نیست. جنگ جهانی اقتصادی امروز سه اسلحه دارد؛ دلار، تحریم و تعرفه. سلاح تکمیلی این دو فضای مجازی و سایبر است. جنگی فعال که جهان را در بر گرفته است. حداقل بیش از دو دهه است که امریکا بهصورت جدی خود را برای این جنگ آماده کرده بود تا هژمونی خود را بر جهان تثبیت کند و چه غفلتی کردند آنها که از تولیدملی چشمپوشی کردند و از نوآوری، صنعت و تکنولوژی جهان سهم قابل توجهی کسب نکردند تا امروز بتوانند در مقابل این هجوم مغولگونه مقاومت کنند.
دلیل اینکه من جنگ اقتصادی را جهانی میدانم زیرا همه جهان در این جنگ درگیر است. از #چین تا ایران حتی فلسطین و از روسیه تا آلمان و اروپا درگیر جنگ جهانی اقتصادی شدهاند. آنجا که سلاح تحریم کارآمدتر است از تحریم و آنجا که تحریم کارساز نیست تعرفه و نادیده گرفتن ساز و کارهای #تجارت جهانی بهکار گرفته میشود. همینطور مانند هر جنگ جهانی دیگری ائتلافهای جهانی برای پیشبرد این جنگ توسط امریکا شکل گرفته است تا بتواند سازمان یافتهتر جهان را به تسلیم وادار کند.
اما در جبهه مقابل امریکا از هم گسیختگی دیده میشود. ائتلافی شکل نمیگیرد و قربانیان جنگهای اقتصادی جبهههای مختلف این جنگ بهجای ائتلاف از یکدیگر گریزانند. آنها با اینکه میدانند، نمیخواهند بپذیرند که درگیر یک جنگ هستند. کشورهای بزرگ رقیب امریکا بهجای پذیرش چالش سعی میکنند بیفایده به او امتیاز بدهند شاید از فشار امریکا بکاهند. آنها با امریکا وارد مذاکره میشوند و قبول میکنند صدها میلیارد دلار از امریکا خرید اضافه انجام دهند شاید او را راضی کنند ولی امریکا هر روز توقع جدیدی مطرح میکند. گروه دیگری در جنوب ایران میلیاردها دلار باج میدهند و خود را با ذهنیت ساختگی ایرانستیزی اقناع میکنند تا شاید بتوانند توجیهی برای باجدهی خود بتراشند. قدرتهای بزرگ دیگر سعی میکنند تا از طریق قدرت نظامی و سیاسی خود در خاورمیانه بهره بگیرند و کوتاه بیایند شاید بتوانند از جنگ اقتصادی امریکا کمی مصون بمانند، غافل از اینکه وقتی جنگی در جریان است طرف مقابل به چیزی کمتر از تسلیم کامل آنها راضی نخواهد شد.
کاری بسیار سخت خواهد بود که دیگران را راضی کنیم که جنگی علیه آنها در جریان است و باید بهجای باج دادن قدعلم کنند و در مقابل آن بایستند و آنها نیز بجنگند، در حالی که خود نمیخواهند چنین کنند و قصد دارند تا مدتهای دیگر نیز با پرداخت هزینه طرف مقابل را راضی نگه دارند. اما هیچ راهی برای بردن این جنگ و خنثیسازی تحریم و تعرفه و دلار نیست مگر روند کنونی جهانی تغییر یابد. هیچ کشوری به تنهایی نمیتواند این روند را تغییر دهد مگر از طریق همکاری و ائتلاف با دیگران.
وقت آن است که کشورهای طرف جنگ جهانی اقتصادی امریکا گرد هم آیند و همبستگی و ائتلافی ایجاد کرده و مکانیسمهای تجاری جدیدی تعریف و سعی کنند به سلطه دلار بر جهان پایان دهند. بهجای سود کوتاهمدت باید به آثار بلندمدت تهاجم اقتصادی امریکا به جهان فکر کرد. #چین میتواند موتور محرکه و لکوموتیو این ائتلاف و اتفاق میان سایر کشورهای مختلف جهان شود. بهنظر من چین اگر بپذیرد که جنگی اقتصادی در کار است باید اولین #کنفرانس_بینالمللی در سطح سران را برای ایجاد ائتلافی جدید میزبانی کند. گویی سرنوشت مقدر کرده است که متفقین و متحدین جدید بار دیگر در یک جنگ جهانی در مقابل یکدیگر قرار گیرند.
در این جنگ اسلحه شلیک نمیشود. بمب و سلاح بهکار نمیآید. آنچه بهکار میآید تلاش برای تسهیل تجارت و کانالهای بانکی و استفاده از ارزی غیر از دلار است تا ناکارآمدی سلاح امریکا یعنی دلار و تحریم بر خودش ثابت شود و دست از حمله اقتصادی به دیگر کشورها بردارد و مانند یک کشور عادی رفتارکند./اعتماد